بعد از ظهر روز پنجشنبه ۲۸ اسفند سال ۱۳۹۳ سروصدای چند جوان در صحن زیارتگاه «شاه دوشمشیره» (قیس بن لیث) با یک دختر جوان توجه عابران را جلب کرد . جوانها به این دختر خانم می گفتند که چرا قرآن را آتش زده ای و دختر جوان از آتش زدن قرآن را انکار می کرد. یکی از تعویذ نویسان داخل صحن این زیارتگاه ادعا کرده بود که این دختر خانم ( فرخنده ) قرآن را آتش زده است. بالا گرفتن سرو صدا و افزایش جمعیت این جوانان را جسورتر کرد و آنان به فرخنده حمله کرده و شروع به کتک زدن او کردند . نیروهای پلیس که در همان منطقه حضور داشتند ، بار اول فرخنده را که به اندازه کافی کتک خورده و روسری اش هم از سرش افتاده بود ، از چنگ این مردان خشمگین که لحظه به لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد،نجات دادند اما تعلل پلیس برای انتقال فرخنده از محل و همچنان بی مبالاتی و حتی به احتمال زیاد طرف شدن پلیس باعث شد تا فرخنده دوباره به چنگ این افراد بیفتد.
این بار دیگر مردان خشمگین به فرخنده رحم نکردند و با سنگ و چوب و هرچیزی که دست شان آمد او را زدند . فرخنده زیر ضربات این افراد جانش را از دست داد. جسد او را از زیارت بیرون بردند و وسط خیابان خودروها را از روی جسدش عبور دادند و در آخر جسد مثله شده اش را کنار دریای کابل آتش زدند.
برای بیشتر شدن شعلههای آتش افراد موجود ، لباسهای خود را از تن درآورده و روی جسد فرخنده انداختند . تمامی این جنایت وحشتناک توسط موبایلهای افرادی که در محل بودند ضبط میشد و عدهای حتی به صورت زنده آن را از طریق فیس بوک به نشر سپردند.
قتل فجیعانه فرخنده اعتراضهای داخلی و جهانی را در پی داشت. پلیس هرچند در آغاز تلاش کرد تا به مقصر جلوه دادن فرخنده ، این پرونده را ببندد .
اما با پیگیری آن توسط نهادهای مدنی و حامی حقوق زنان ، ابعاد تازهای از قتل فرخنده مشخص شد. پیگیری پلیس مشخص کرد که فرخنده اصلا قرآن را آتش نزده بلکه با یک تعویذ نویس مشاجره کرده بود و تعویذ نویسی را خلاف دین اسلام گفته بود. تعداد زیاد از افرادی که در این جنایت شرکت داشتند توسط پلیس بازداشت شدند و محاکمه آنها یکی از پر سروصدا ترین محاکمه ها در ۱۸ سال گذشته افغانستان بود .
چه چیزی باعث شد تا فرخنده چنین بیرحمانه به قتل برسد ؟
قتل فرخنده تنها جنایت هولناک هجده سال گذشته نیست. زنان و مردان زیادی یا توسط اعضای خانواده یا توسط مردم به دلیل انجام آنچه از نظر آنان گناهان کبیره شمرده میشود، در گوشه و کنار افغانستان به قتل رسیده اند. طالبان هراز گاهی دختری یا پسری را به جرم آنچه آنان «زنا» میگویند سنگسار میکنند. اما تفاوت قتل فرخنده با قتلهای دیگر در این است که این قتل در شهر کابل پایتخت و در انظار عامه و حتی در حضور پلیس شکل گرفته است .
یکی از عمده ترین دلایل قتل فرخنده افزایش افراط گرایی در میان جامعه است. پس از سقوط طالبان و حضور نیروهای خارجی در افغانستان ، بیگانه ستیزی در افغانستان یکبار دیگر در دستور کار سازمانهای استخباراتی منطقه قرار گرفت. این سازمانها بهترین شیوه برای تقویت این بیگانهستیزی را رجعت به خوانشهای به شدت افراطی از دین دانستند. به همین دلیل سلفی گرایی کمکم در افغانستان نسج پیدا کرد. به طور سنتی اکثریت مردم افغانستان پیرو مذهب تسنن حنفیاند. مذهب حنفی را در میان مذاهب اهل تسنن ، متعادل ترین ان میدانند. رای و اجماع دو اصلی است که سلفیها به شدت به آن معترضاند و اصل را فقط قرآن و حدیث میدانند . مدارس دینی زیادی پیش چشم دولت افغانستان ایجاد شد که فقط اصول سلفی را به طلبه هایش درس میداد . از سوی دیگر نفوذ جریانهای افراط گرای دیگری چون حزب التحریر و جمعیت اصلاح ، روند رو به رشد سلفی گرایی را در افغانستان تقویت کرد.
طرفداران حزب التحریر و جمعیت اصلاح تمرکز خود را بر قشر جوان و تحصیل کرده افغانستان قرار دادند. دانشگاه محور اساسی فعالیت مبلغین حزب التحریر و جمعیت اصلاح شد. دولت حتی چندین استاد دانشگاه را که به صورت علنی برای این جریان ها تبلیغ می کردند ، بازداشت کرد. اما این روند نه تنها که توقف نیافت که سرعت بیشتر گرفت . اثرات قدرت مند تفکر سلفی را میتوان در شبکه های اجتماعی به صورت واضح دید . کافی است تا کسی «پستی» را به نشر برساند که در آن نقد دین شده باشد . به یکباره صدها «کامنت» تند و تیز علیه این «پست» گذاشته میشود که حاکی از تفکر افراطی مردم بهخصوص جوانان است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این مساله نگرانی زیادی را در میان جامعه به وجود آورده است . تا حدی که تعدادی از جوانانی که تحت تبلیغ این جریان ها قرار گرفته اند ، حتی خانواده خود را به اتهام «گمراه شدن» یا «کافر شدن» طرد کرده اند.
با این که قتل فرخنده تکانی را در میان جامعه باعث شد و نگرانی از افراطی شدن جامعه از سوی نهادهای مدنی بارها مطرح شد . اما دولت واکنش آنچنانی که لازم بود در این رابطه نشان نداد . نتیجه این که مذهب متعادل حنفی روز به روز پیروان خود را در افغانستان از دست میدهد و به جای آن جریانهای سلفی پیروان بیشتری را روز به روز شاهد است.